1- دکتری حقوق بینالملل، دانشگاه تهران، پردیس فارابی، قم، ایران ، mohasa257@yahoo.com
2- استادیار دانشکده حقوق پردیس فارابی دانشگاه تهران، دانشگاه تهران، قم، ایران
چکیده: (8869 مشاهده)
متعاقب ظهور پدیدهها، جوامع و هنجارهای فراملی، این پدیدارهای نسبتاً نو توسط گروهی از نظریهپردزان ذیل «نظریه حقوق فراملی» به نظم درآمده و نظریهمند شدهاند. نظریه حقوق فراملی به مثابه نظریهای با سابقه نه چندان طولانی از زمان طرح، مسایل و مباحث زیادی را پیرامون خود به همراه داشتهاست. در این میان، ارزیابی دستاورد این نظریه در قلمرو چیستی مفهوم حقوق فراملی، یکی از مسائل مهم و شاید اولیه در بررسی ظرفیتهای نظریه حقوق فراملی است که مطالعه آن مبنای نظری لازم را در اختیار اندیشمندان قرار میدهد تا به مدد آن بتوانند نوآوری این نظریه را در تشریح چگونگی ورود فرآوردههای هنجاری حقوق فراملی در نظم حقوقی موجود و مستقر ارزیابی نمایند.
مبانی نظری که به تشریح چگونگی مفهومپردازی حقوق فراملی میپردازند را میتوان جدیدترین دستاوردهای نظری حقوق قلمداد نمود که تلاشی در راستای نوکردن ردای حقوق و نشاندن نقش حقوق فراملی بر آن هستند. غنیترین و قویترین این مبانی نظری را میتوان در مکتب فلسفه حقوقی پوزیتیویسم حقوقی و جامعهشناسی حقوقی قلمداد نمود. در این مقاله ضمن بررسی دیدگاه این دو مکتب در زمینه چگونگی ورود حقوق فراملی به نظم حقوقی موجود، تلاش شدهاست تا با استخراج وجوه ممیزه و دستاوردهای این دو مکتب در این خصوص، جایگاه هر یک را در قلمرو مطالعه حقوق فراملی تعیین کنیم.
.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
قانون دریافت: 1397/5/18 | پذیرش: 1397/5/18 | انتشار: 1397/5/18