۲۳ نتیجه برای ساعی
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
موضوع این مقاله، فازیسازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دوارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه میدهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفتشناسی عقلانیتِ انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفتشناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همهچیز به طور نسبی درجهبندی میشود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقتِ سیاه و سفید، به حقیقتِ خاکستری انتقال مییابد؛ هم برساختههای معرفتشناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت میشوند. بدین ترتیب، در معرفتشناسی فازی، تابع عضویتِ مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازیِ مبتنی بر درجهبندی میزان عضویت در بازه [۰،۱]، تعمیم مییاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازیسازی دموکراسی پرداختهایم. شواهد، نشان میدهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزشهایی را در بازه [۰،۱] دریافت میکند. ارزشِ یک، بیانگر کشورهای کاملاً دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجهبندی نظامهای دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳) عضو کشورهای دموکراتیک میباشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت میپذیرد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( شماره ۲- ۱۳۸۸ )
چکیده
در این مقاله تأثیر سرمایۀ اقتصادی، سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ فرهنگی والدین به همراه کنش ارتباطی درون خانواده بر سرمایۀ اجتماعی جوانان بررسی شده است. جمعیت آماری این پژوهش دانشآموزان دختر و پسر پیشدانشگاهی شهر تهران است. حجم نمونه ۳۰۲ نفر محاسبه، و نمونهها در دو مرحله به روش نمونهگیری طبقهای متناسب و تصادفی از بین سه منطقه سه، شش و هجده انتخاب شده است. برای داوری در باب فرضیات، از روش تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافتههای تجربی نشان میدهد میان سرمایۀ اجتماعی فرزندان و ترکیب خطی متغیرهای مستقل به اندازه ۷۱% همتغییری وجود دارد. نسبتی از کل واریانس متغیر وابسته که از طریق مشارکت نسبی متغیرهای مستقل تبیین شده، معادل ۵۱% است. وزن کنش ارتباطی درون خانواده در تبیین سرمایۀ اجتماعی فرزندان بیشتر از سایر متغیرهای مستقل موجود در تحلیل است.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
امروزه، جاذبه های فرهنگی از عوامل مهم در جذب گردشگر فرهنگی است. به کارگیری ابزارها و عوامل مؤثر در تبلیغات از عواملی که می تواند صنعت گردشگری کشور را توسعه و بهبود دهد. این پژوهش به تبیین و تحلیل تأثیر تبلیغات در جذب گردشگر فرهنگی به کشور ایران می پردازد . مدعای تبیینی نویسندگان در تحقیق این است که صنعت تبلیغات ایران نتوانسته است آن طور که باید و شاید در جذب گردشگر فرهنگی نقش زیادی ایفا کند. سؤال اصلی تحقیق این است: تبلیغات ایران چگونه و به چه اندازه تبیین کننده میزان جذب گردشگر فرهنگی به کشور ایران است؟ روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه است. جمعیت آماری پژوهش تمام گردشگرهای فرهنگی است که وارد اصفهان می شوند و حجم نمونه سیصد نفر است. تحلیل به دو صورت توصیفی و تبیینی انجام شده است . یافته های تحقیق نشان می دهد از نظر گردشگران فرهنگی مهم ترین ابزار تبلیغاتی برای جذب گردشگر فرهنگی به ترتیب عبارت انداز : بازاریابی (۳/۲۱ درصد)، اینترنت (۷/۱۹ درصد)، کتاب و مقاله از جاذبه¬های گردشگری فرهنگی (۳/۱۵درصد). ضریب همبستگی متغیر تبلیغات با میزان جذب گردشگر فرهنگی به اندازه ۴۷/۰ است و میان زن و مرد از لحاظ نگرش آن ها به تبلیغات هیچ تفاوتی وجود ندارد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
هیدروژن زدایی از آلکان به جهت تولید آلکن یک فرایند کلیدی و مهم در صنایع پتروشیمی است. پروپیلن درواقع واسطه تولید بسیاری از پلیمرهای صنعتی به شمار میرود. در تحقیق پیشرو از CO۲ بهعنوان اکسنده برای تولید پروپیلن از روش هیدروژن زدایی اکسایشی استفاده گردید. نتایج بهدستآمده با تحلیلهای XRD، Raman، TEM،BET موردمطالعه قرار گرفت. آزمونهای رامان و XRD وجود فاز آناتاز، تشکیل نانولولههای تیتانیا و پخش مناسب گونه های فعال وانادیوم را نشان دادند. آزمون TEM، ساختار نانولولهای پایه و عدم وجود ناخالصی در آن را تائید کرد. کاتالیست وانادیم به روش تلقیح مرطوب با ۵ درصد وزنی از اکسید وانادیم بر پایهی نانولولهی تیتانیا تهیه شد. حضور سیلیسیم در ساختار نانولوله تیتانیوم موجب افزایش پایداری حرارتی کاتالیست گردید. کاتالیست حاوی ۵ درصد وزنی وانادیم و سیلیسیم توانست به درصد تبدیل %۳۱/۲۸ و گزینش پذیری پروپیلن برابر با ۵۱% در دمای oC ۵۵۰ دست یابد. این بهبودی و راندمان بالا میتواند به خاطر سطح ویژه بالاتر و پخش بهتر وانادیم بر روی نمونه با پایه تیتانیای اصلاحشده باشد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
موضوع این مقاله، استدلال انتقادی درباب نسبت تئوری با تجربه است و از نظر روش داوری، بر استدلال عقلانی استوار است. مدعای مقاله آن است که روششناسی حاکم بر نسبت میان تئوری و تجربه بر منطق دوارزشی ارسطویی مبتنی است که در آن، تجربه مقام داوری یا کشف نظریه را دارد. ضرورت پرداختن به موضوع این نوشتار، درک غلط از پوزیتیویسم و نسبت آن با عقلانیت انتقادی است. این مقاله تلاشی در جهت حل این نوع مسائل روششناختی از راه بحث انتقادی است. استدلال درباب صدق مدعای مقاله بر دو دستگاه معرفتی پوزیتیویسم و عقلانیت انتقادی استوار است. در ادامه، پس از بحث انتقادی درباب آن دو دستگاه معرفتی، روششناسی فازی بهمثابۀ نتیجۀ انتقاد از سنتهای فکری موجود و تلاشی برای یافتن کاستیهای معرفتشناسی دوارزشی و تعمیم آن فرموله شده است. در پایان، درباب مسئلهآمیز بودن پوزیتیویسم در ایران بحث انتقادی شده است.
دوره ۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
در واحد ۱۰۷ پالایشگاه گاز فاز ۹ و ۱۰ پارس جنوبی محصولات بوتان و پروپان که اجزاء گاز مایع هستند از گاز طبیعی جدا میشوند. غلظت متیل مرکاپتان و اتیل مرکاپتان در پروپان به ترتیب ppm ۵۵۱ و۴۶ و غلظت این ترکیبات در بوتان به ترتیب برابر ppm ۱۲۱۸ و %۸/۰ وزنی میباشند. به منظور خارج نمودن مرکاپتانها از محصولات بوتان و پروپان، فرآیند شستشو با محلول آبی هیدروکسید سدیم با غلظت ۱۵ تا ۲۰ درصد وزنی بکار برده میشود. در این تحقیق با استفاده از نرم افزار Petro-SIM که خاص شبیه سازی واحدهای فرآیندی در صنعت نفت و گاز است، واحدهای ۱۱۳، ۱۱۴ و ۱۱۵ پالایشگاه گاز فاز ۹ و ۱۰ پارس جنوبی شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی با نتایج آزمایشات تجربی و دادههای موجود در اسناد طراحی کارخانه مقایسه شده و تطابق بالایی بین آنها دیده میشود که نشان از صحت شبیه سازی دارد. در ادامه با استفاده از ابزار بهینه ساز نرم افزار به بهینه سازی پارامترهای عملیاتی پرداخته شده است. نتایج بهینه سازی فرآیند نشان میدهد که با افزایش دمای استخراج در واحد ۱۱۵ به ۴۶ درجه سانتیگراد میتوان غلظت مرکاپتان در محصولات را کاهش داد. سایر پارامترهای مستقل بر نتیجه نهایی فرآیند تأثیری ندارند و بدون تغییر مانده اند.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
موضوع این مقاله، بررسی و تحلیل موانع توسعه اقتصاد ملی- به عنوان یکی از ابعاد توسعه- در ایران در بازه زمانی برنامههای اول، دوم و سوم توسعه است. پس از بیان مسئله تحقیق و اثبات آن، راه حل نظری مسئله از طریق ارزیابی انتقادی مفاهیم نظری موجود و درنهایت ساخت دستگاه نظریه ترکیبی- که محصول تلفیق سه نظریه لفت ویچ، نظریه دولت رانتیر و نظریه جامعه کوتاه مدت کاتوزیان است- بیان میشود. پس از تعریف عملیاتی مفاهیم، دادههای لازم برای معرفهای هر یک از مفاهیم دستگاه نظری تحقیق با روش مطالعه تاریخی گردآوری شده است؛ سپس با روش های تحلیل روایتی و جدول حضور و غیاب استوارت میل در دو سطح درون سیستمی و بین سیستمی مورد داوری قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد با فرض برقراری دو شرط لازم دولت رانتیر و سیاست گذاری کوتاه مدت، توسعه اقتصاد ملی ضعیف بوده است. نتایج تحقیق ضمن حمایت از سه نظریه یادشده، دستگاه نظری پژوهش را تأیید میکند.
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
با مطالعه انواع خوردگی در فرآیندهای آمینی و بررسی تاثیر عوامل مختلف بر روی آنها، اثرغالب دما در خوردگی در برج های جذب مشخص شد. کاهش دما منجر به کاهش خوردگی در برج جذب، تاثیر بر روی کشش سطحی آمین و درنتیجه کاهش کفزایی و طغیان در برج و کاهش گازهای ترش CO۲ و H۲S از جریان خروجی گاز طبیعی خواهد شد. در این تحقیق شیوههای مختلف کاهش دما از جمله افزایش دبی آمین در گردش ، باز نمودن عایق دیواره و تزریق آمین به میانه برج مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی اثرتزریق آمین به میانه برج از نرم افزار Aspen-HYSYS استفاده شد. براساس نتایج شبیهسازی، در برج جذب دوخوراکه دمای بیشینه در برج در حدود ˚C۳ و در حالت سهخوراکه دمای بیشینه حدود ˚C۱۰ کاهش یافت. همچنین با توجه به کاهش غلظت گازهای CO۲ و H۲S از جریان خروجی گاز، میزان سودسوزآور مصرفی در قسمت تحتانی برج نیز کاهش مییابد که در نهایت میزان مصرف کاتالیزور واحد مراکس را پایین خواهد آورد. براساس نتایج حاصله تزریق آمین به میانه برج نسبت به سایر روش های اشاره شده بالاترین بازده را جهت کاهش دمای برج نشان می دهد. گر چه برای کاهش بیشتر دما در برج می توان ترکیبی از روشهای یاد شده را استفاده نمود.
دوره ۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
با پیشرفت صنایع مختلف در جهان یکی از مشکلات مهمی که با آن مواجه هستیم آلودگی محیط زیست به فلزات سنگین است.یکی از سمی ترین فلزات سنگین که حتی در غلظت های پایین مشکل ساز است، Cr(IV) می باشد. در این مطالعه حذف این ماده سمی با راندمان بالا به وسیله ی جاذب مغناطیسی UIO-۶۶-MnFe۲O۴-TiO۲ مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور نانو کامپوزیت مغناطیسی(UIO-۶۶-MnFe۲O۴-TiO۲) بر روی بستر چارچوب های آلی فلزی (MOF)، به منظور جذب سطحی Cr(IV) سنتز شد. انتخاب روش هیدروترمال برای سنتز UIO-۶۶ علاوه بر سادگی موجب ساختUIO-۶۶ به صورت خالص و کار آمد گشت که در طول آزمایش ها راندمان بسیار بالایی را ایجاد کرد. به جهت مغناطیسی کردن جاذب از نانو ذرات MnFe۲O۴ کمک گرفته شد. برای افزایش خواص مغناطیسی و افزایش راندمان بارگذاری نانو ذره ی MnFe۲O۴ ، از نانو ذره TiO۲ کمک گرفته شد تا میزان بارگذاری برروی جاذب افزایش یابد. آزمونهای XRD، SEM، FT-IR،BET، VSM و EDX بهمنظور بررسی سطح و راستی آزمایی ساخت جاذب استفاده شد. تأثیر چهار متغیر مؤثر در طول آزمایش جذب سطحی همچون میزان جاذب (۰۵/۰ تا ۲۵/۰ گرم)، pH (۲ تا ۶)، زمان جذب (۱۵ تا ۷۵ دقیقه)، غلظت اولیه یون فلزی (۲۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیگرم بر لیتر) در پنج سطح (۲- تا ۲+) با استفاده از طراحی آزمایش به روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی مرکب مرکزی ( CCD) بررسی شد. بهترین شرایط برای متغیرهای مستقل برای غلظت اولیه فلز میزان ۵۵۲ mg/l مشخص شد. میزان بهینه ی pH در طول آزمایش برابر با ۴ به دست آمد. در نهایت میزان بهینه برای پارامتر های زمان جذب و میزان جاذب به ترتیب ۳/۴۲ min و ۱۴۳/۰ gr و همچنین حداکثر میزان جذب ۹۸ درصد به دست آمد. بررسی و مطالعه سینتیک و ایزوترم جذب نشان داد که مدل شبه مرتبه دوم و ایزوترم لانگمویر بهخوبی دادههای Cr(IV) را پوشش میدهد. پس از پایان فرایند میتوان جاذب را با یک میدان مغناطیسی از محیط خارج کرد.
دوره ۵، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده
موضوع این پژوهش فساد است که در ۱۷۶ کشور و بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۱۹۹۶ مطالعه شده است. مسئله پژوهش حاضر آن است که نمرات شاخص کنترل فساد در کشورهای نفتی نسبت به کشورهایی با اقتصادهای غیرنفتی پایین است و تفاوتپذیری نمرات کنترل فساد در میان کشورهای نفتی نیز قابلتوجه است. برای تبیین این مسئله دو سوال طرح گردیده: تفاوتپذیری فساد میان کشورهای نفتی و غیرنفتی چگونه قابل تبیین است؟ تفاوتپذیری فساد در درون کشورهای نفتی چگونه قابل تبیین است؟ برای پاسخ به این پرسش، با اتخاذ رویکرد تلفیقی و با استفاده از تئوریهای دولت رانتیر، نئوپاتریمونیالیسم و نونهادگرایی مدل مفهومی پژوهش ارائه شد. در پاسخ به سوالات پژوهش و بر طبق الزامات مدل مفهومی فرضیات تحقیق در قالب چهار گزاره آزمونپذیر در قالب منطق فازی طرح گردید. برای آزمون فرضیات تحقیق در مقام گردآوری دادهها و داوری در باب فرضیههای تحقیق از روش فازی بهره گرفته شد. در نهایت دادههای کمی گردآوریشده درجهبندی شد و تابع عضویت برای هر یک از سازههای پژوهش مشخص شد. بعد از تعیین تابع عضویت، رابطه فازی این سازههای تئوریک در قالب شروط علّی منفرد و ترکیبی مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفت. برای تبیین تئوریک تفاوتپذیری فساد از شروط علی ماهیت رانتیر دولت و کیفیت نهادهای سیاسی، کیفیت نهادهای اقتصادی، میزان آزادیهای سیاسی و میزان آزادیهای اقتصادی استفاده شده است. یافتههای حاصل از تحلیل توصیفی نشان میدهد وابستگی به رانت در قفقاز و آسیای مرکزی، خاورمیانه، شمال آفریقا و آمریکای جنوبی اهمیت بیشتری در تعیین تغییرات فساد و دیگر اجزا مدل مفهومی دارد. همچنین تحلیل تبیینی یافتهها نشان میدهد درآمدهای رانتی شرطی بیشتر کافی برای فساد سیستمیک است و کیفیت پایین نهادهای سیاسی بیشترین اهمیت را در تعیین میزان فساد بین ۱۷۶ کشور مورد بررسی دارد؛ چنانچه ناکارآمدی نهادهای سیاسی در ۹۰ درصد موارد منجر به فساد سیستمیک میشود. تحلیل استاندارد از طریق شاخص پوشش یکه به خوبی اهمیت ناکارآمدی نهادهای سیاسی را برای فساد سیستمیک نشان میدهد. بهطوری که ۴۳ درصد از تغییرات فساد تنها از طریق ناکارآمدی نهادهای سیاسی قابلتوضیح است. نکته دیگر آنکه کیفیت نهادهای اقتصادی و آزادیهای اقتصادی به تنهایی فساد را کنترل نمیکنند. این عوامل در کنار هم یا از طریق همراه شدن با یکی از شروط کارامدی نهادهای سیاسی یا آزادیهای سیاسی قادر به کنترل فساد هستند.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده موضوع این مقاله تحلیل فرایند دموکراتیکسازی در افغانستان در بازۀ زمانی ۱۹۰۷- ۲۰۰۸م است. ادعای مقاله این است که در طول یکصد سال اخیر (۱۹۰۷- ۲۰۰۸م) افغانها در قالب چهار دورۀ تاریخی «نهضت مشروطهخواهی» (۱۹۰۷- ۱۹۲۸م)، «دورۀ دموکراسی» (۱۹۴۶- ۱۹۵۳م)، «دهۀ قانون اساسی» (۱۹۶۳- ۱۹۷۳م) و «دولتهای موقت، انتقالی و جمهوری اسلامی» (۲۰۰۱- ۲۰۰۸م) درجهت دموکراتیکسازی مناسبات سیاسی و اجتماعی جامعهشان کوشش کردهاند؛ با این حال در افغانستان «دموکراسی» استقرار نیافته است. پس از اثبات این ادعا، سؤال پژوهش: «چرا فرایند دموکراتیکسازی در افغانستان به استقرار دموکراسی منجر نشده؟» مطرح شده است. درادامه، پس از استدلال انتقادی درباب نظریههای دموکراتیکسازی، شروط علّی «توسعۀ اقتصادی- اجتماعی»، «جامعۀ مدنی»، «الگوی مناسبات دموکراتیک نخبگان سیاسی» و «نقش عوامل بینالمللی و خارجی» برای تبیین مسئلۀ پژوهش در هر دورۀ تاریخی مطرح شده است. روش این پژوهش تطبیقی- تاریخی و روش داوری آن تحلیل روایتی- تاریخی و روش توافق است. یافتههای تجربی بر آن دلالت دارند که اگر در افغانستان ساختارهای اقتصادی- اجتماعی توسعه یابد، با شرط وجود جامعۀ مدنی و الگوی مناسبات دموکراتیک میان نخبگان سیاسی و نقش مثبت عوامل خارجی و بینالمللی، دموکراتیکسازی رخ میدهد.
دوره ۷، شماره ۲ - ( شماره ۲، ویژه نامه- ۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله، فرهنگ سیاسی جامعۀ ایران را در یک بازۀ کیفی اقتدارگرایی تا دموکراتیکگرایی بررسی و تحلیل کردهایم. دیدگاههای نظریِ شکلگرفته درباب فرهنگ سیاسی ایران تحلیلهای متفاوت و گاه متضاد دارند. دستهای از این دیدگاهها ویژگیهای فرهنگ سیاسی ایران را غیردموکراتیک و اقتدارگرایانه معرفی کرده و دستۀ دیگر شاخصهای دموکراتیک را به آن نسبت دادهاند؛ ازجملۀ این شاخصهها تأکید بر میزان زیاد مشارکت سیاسی در دورههای مختلف انتخاباتی است. در این پژوهش، با استفاده از روش کمّی پیمایشی برمبنای دادههای فازی، فرهنگ سیاسی دو شهر ارومیه و خرمآباد را که بهترتیب کمترین و بیشترین میزان مشارکت انتخاباتی را در دورههای مختلف انتخاباتی داشتهاند، تحلیل کردهایم تا با استفاده از یافتههای تجربی، صحت و سقم نظریهها و دیدگاههای فرهنگ سیاسی ایران را بیازماییم. برای این منظور، میزان عضویت شهروندان را در دو مجموعۀ فرهنگ سیاسی ارزیابی کردهایم: ارزشهای ابراز وجود دربرابر ارزشهای بقا و ارزشهای عقلانی دربرابر ارزشهای سنتی، الگوی فرهنگ سیاسی آنها را تعیین میکند. نتایج پژوهش نشان میدهد الگوی فرهنگ سیاسی ارومیه و خرمآباد تاحدودی شبیه به یکدیگر است. برخلاف تصور قبلی، در هیچکدام از دو شهر، فرهنگ سیاسی همسان و واحدی مشاهده نشده است. بنابراین، مجموعۀ ارزشهای سیاسی توده مجموعهای دووجهی است که هم تمایلات دموکراتیک و هم تعلقات اقتدارگرایی دارد و مهمتر این است که الگوی فرهنگ سیاسی شهروندان با میزان مشارکت انتخاباتی آنان مطابقت ندارد؛ بنابراین این استدلال که زیاد بودن مشارکت انتخاباتی میتواند شاخصی برای ارتقای فرهنگ سیاسی و نشاندهندۀ دموکراتیک بودن آن باشد، با واقعیت همخوانی ندارد.
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱ (بهار و تابستان)- ۱۳۹۵ )
چکیده
اگر مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را در وجه فرهنگی و اندیشهای آن جستوجو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافتهای رقیب (هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبه فکری انقلابها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام مینماییم و نوشتار خود را با جمعبندی یافتههای تحقیق به پایان میرسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت میدانیم که نگاه گفتمانی بهتر میتواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیتهای تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژهای برخوردار است و چشماندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستیشناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی میگشاید.
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۲ (پاییز و زمستان)- ۱۳۹۵ )
چکیده
در این مقاله میزان مشارکت انتخاباتی در ده دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران از سال ۱۳۵۸-۱۳۸۸ مورد تحلیل قرار گرفته است. موضوع مقاله آن است که میزان مشارکت انتخاباتی در انتخابات ریاستجمهوری ایران براساس دورههای انتخاباتی دارای تفاوتپذیری پرابلماتیک بوده و تغییرات آن تابع الگوی منظمی نیست. پس از اثبات موضوع و برای پاسخ به این موضوع، بنیان نظری مقاله بر نظریه نظام سیاسی دموکراتیک استوار شد. پس از برقراری رابطهای منطقی و منظم میان موضوع و نظریه، با الهام از نظریه، یک دستگاه نظری متناسب با مسئله تحقیق فرمولبندی شد. در سطح نظری استدلال شد که میان میزان مشارکت انتخاباتی و رقابت حزبی رابطه وجود دارد، بهگونهای که هرچه بر میزان رقابت حزبی افزوده شود، میزان مشارکت انتخاباتی نیز افزایش مییابد. این استدلال با روش تحلیل رگرسیون مورد داوری تجربی قرار گرفت. شواهد موجود دلالت بر آن دارند که میان مشارکت انتخاباتی و رقابت حزبی به میزان ۴۵% همتغییری وجود دارد.
دوره ۹، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
موضوع این مقاله تحلیل مرحله تثبیت دموکراتیک در دو کشور ایران و ترکیه است. با تمرکز بر وضعیت احزاب سیاسی، چرایی توقف ایران در وضعیت گذار و آغاز مرحله تثبیت در ترکیه تبیین شده است. مدل نظری پژوهش با مروری بر نظریههای دموکراتیزاسیون، تثبیت دموکراسی و احزاب سیاسی تنظیم و براساس آن فرضیه «احزاب سیاسی نهادمند، شرط لازم برای تثبیت دموکراتیک» فرموله شده است. احزاب سیاسی نهادمند با رواج اشکال قانونی و مدنی فعالیت سیاسی، آموزش ارزشهای مشارکت، همکاری و تساهل و کاهش مداخله نیروهای غیرسیاسی مثل نظامیان، در آغاز مرحله تثبیت دموکراسی تعیینکننده هستند.
پژوهش با روش تطبیقی تاریخی و در دو سطح درون سیستمی و بین سیستمی انجام شده است. طبق شواهد تفاوت در سطح نهادمندی احزاب سیاسی در ترکیه و ایران در تفاوت تجربه آنها در عبور از مرحله گذار دموکراتیک تأثیر داشته است. در ترکیه از اوایل سال ۲۰۰۱ و به طور خاص پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ۲۰۰۲ حرکت در مسیر تثبیت دموکراتیک تسهیل شد، در حالی که ضعف نهادمندی احزاب سیاسی در ایران موجب شده است دموکراتیزاسیون در مرحله گذار باقی بماند و تثبیت دموکراسی آغاز نشود.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۸۶ )
چکیده
این مقاله برمبنای رهیافت عقلانیت انتقادی نوشته شده است. مهمترین هدف مقاله، تنظیم یک دستگاه معرفتی برای حل مسأله علمی است. در این نوشتار ابتدا به طرح مسائل روششناسی پرداخته، آنگاه، به دو سؤال روششناختی پاسخ داده شده است: مسأله علمی چیست و چگونه میتوان مسألهیابی کرد. در پاسخ به سؤال اول، پس از استدلال در باب مسأله، دو نوع مسأله از هم تفکیک گردیده است: مسأله تئوریک و مسأله اجتماعی. در پاسخ به سؤال دوم، خاستگاه مسأله تئوریک در دانش علمی و منشأ مسأله اجتماعی در واقعیت جستجو شده است. در ادامه، منطق حل مسأله را بر دو نوع استدلال استوار ساختهایم: ۱) استدلال عقلانی (نظری )، ۲) استدلال تجربی نقادانه. در استدلال عقلانی، راهحل موقت مسأله و در استدلال تجربی، داوری انتقادی در باب صدق یا کذب آن راهحل مورد بحث قرار گرفته است. این دو نوع استدلال را برشیوه آزمون و خطا استوار ساختهایم. از حیث روششناختی برای تجربه، دو مقام قائل شدهایم: مقام گردآوری و مقام داوری و تأ کید شده که مقام گردآوری تجربه جدا از مقام داوری آن است. روشهای تحلیل کمی و کیفی را به عنوان روشهای داوری مورد بحث قرار دادهایم. ویژگی دیگر این نوشتار این است که روش علمی فرمولهشده در مقاله را در تبیین تئوریک مسأله عدم تحکیم دمکراتیک در ایران به کار برده، حسب آن، مقاله هم بعد تئوریک و هم بعد تجربی پیدا کرده است.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
موضوع این پژوهش، تحلیل پایگاه اجتماعی نخبگان قدرت سیاسی در دولت هفتم تا دهم است. دستگاه نظری این پژوهش بر تئوری مارکس و بر رویکرد وبری در تحلیل پایگاه اجتماعی استوار است. روش تحقیق، تحلیل تطبیقی-توصیفی با استفاده از داده های اسنادی است. واحد مشاهده در این مطالعه اعضای کابینۀ دولت های هفتم تا دهم است. تعداد آنها ۱۶۸ نفر بوده و از رؤسای جمهور، وزیران، معاونان و رؤسای دفتر رئیس جمهور تشکیل شده است. یافته ها نشان می دهد که۹۵,۸ درصد اعضای دولت مرد بوده اند. میانگین سنی اعضای دولت ۴۸ سال بوده است. خاستگاه سکونتی ۸۶.۲ درصد اعضای دولت شهری است. تهران با ۲۰.۲ درصد، اصفهان با ۱۳.۱ درصد و یزد با ۱۱ درصد در کل دولت ها بیشترین سهم از توزیع استانی اعضای دولت را داشته اند. به لحاظ پایگاه اکتسابی، ۴۹.۷ درصد اعضای دولت ها دارای تحصیلات دکتری و ۲۹.۹ درصد تحصیلات فوق لیسانس داشته اند. داده ها همچنین نشان می دهد اعضای دولت تجربۀ حضور در سطوح عالیِ مدیریت کشور را در پیشینۀ شغلی خود داشته اند. بر اساس داده ها، قشر دانشگاهی با ۲۹.۸ درصد، نظامی با ۲۵ درصد و روحانی با ۱۸.۵ درصد در کابینه حضور داشته اند..
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
موضوع این مقاله مطالعۀ تطبیقی دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۳م است. مسئلۀ پژوهش این است که دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران در مرحلۀ دوم، گذار دموکراتیک، پرابلماتیک شده و در هر دو کشور تلاش های ناظر بر تغییرات دموکراتیک در دورۀ مورد مطالعه به ظهور اقتدارگرایی جدید منجر شده است. با ارائۀ شواهد تجربی استدلال شده است که ایران، بازگشت به اقتدارگرایی را در ۱۹۰۸م و ترکیۀ عثمانی در ۱۹۱۳م تجربه کرده است. مدل نظری پژوهش برمبنای رویکرد عاملیت محور، فرموله شده است. ساختار منطقی این مدل دلالت بر آن دارد که دموکراتیزاسیون نتیجۀ نوع و کیفیت ترکیب سه شرط علّی، عاملیت کنشگران سیاسی و کنشگران نظامی و کنشگران خارجی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی تاریخی انجام شده است. شواهد تجربی این پژوهش دلالت بر آن دارد که بازگشت به اقتدارگرایی در ترکیه و ایران تحت شرایط ترکیب شروط علّی استراتژی سرکوبگرایانه میان کنشگران سیاسی و مداخلۀ خشونت آمیز نظامیان در فرایندهای سیاسی و نیز مداخلۀ سیاسی ـ نظامی کنشگران خارجی در سیاست داخلی رخ داده است.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
در این مقاله با استفاده از شبیه سازی دینامیک مولکولی، خواص مکانیکی گرافین عاملدار شده توسط هیدروژن بررسی شده است. استحکام کششی و مدول یانگ بدست آمده برای گرافین در تطابق خوبی با نتایج تجربی هستند. هیدروژن دار کردن گرافین تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی خواص مکانیکی گرافین دارد و می تواند خواص مکانیکی گرافین را تعدیل کند. این تاثیر در دو حالت پوشش هیدروژن به صورت نامنطم(کاتوره ای) و منظم بررسی شده است. مدولهای یانگ و برشی، استحکام کششی و برشی و کرنشهای شکست متناظر از جمله پارامترهایی هستند که تاثیر پوشش هیدروژن روی آنها بررسی شده است.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
موضوع این مقاله مطالعۀ لویهجرگه بهمثابۀ یک جامعۀ مدنی سنتی در افغانستان است. مسئلۀ این پژوهش عدم مطابقت کنش لویهجرگه با روایت نظری آن بهعنوان یک نهاد مدنی سنتی است؛ لویهجرگه در برهههایی از تاریخ افغانستان از فرایند دموکراتیکسازی حمایت کرده و گاهی با حاکمان اقتدارگرا همسو شده است. سؤال این پژوهش این است: شروط تأثیرگذار بر کنش لویهجرگه در حمایت از فرایند دموکراتیکسازی در افغانستان کداماند؟ مدل نظری این مقاله ترکیبی است از مفاهیم عدم توسعۀ اقتصادی و اجتماعی، قبیلهگرایی و محدودیت کنش دموکراتیک لویهجرگه. یافتههای تجربی این متن دلالت بر آن دارد که با توسعۀ اقتصادی ـ اجتماعی و ضعیف شدن قبیلهگرایی، بهمثابۀ یک فرهنگ سیاسی ضددموکراسی، لویهجرگه از دموکراتیکسازی کشور حمایت کرده است. در فقدان توسعۀ اقتصادی ـ اجتماعی و حضور پرنفوذ قبیلهگرایی در افغانستان، لویهجرگه از اقتدارگرایی حمایت کرده است. در این مقاله نشان داده شده است که لویهجرگه ظرفیت نهادی برای کمک به دموکراتیکسازی کشور را دارد، ولی ماهیت کنش آن بستگی به زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن دارد.