۷۸ نتیجه برای شرکت
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
در این پژوهش تأثیر متغیرهای نظام حاکمیت شرکتی شامل تعهدی غیرعادی، نسبت مدیران غیر موظف و نسبت مالکیت سرمایهگذاران نهادی بر هزینه سهام عادی بررسی شده است. آزمون فرضیههای تحقیق به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) برای ۶۵ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۳-۱۳۸۷ و از طریق دادههای تابلویی انجام شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد از بین متغیرهای نظام حاکمیت شرکتی، متغیر اقلام تعهدی غیرعادی و نسبت مدیران غیرموظف ارتباط معناداری با هزینه سهام عادی دارند.
نظام حاکمیت شرکتی، اقلام تعهدی غیرعادی، سرمایهگذاران نهادی، مدیران غیرموظف، هزینه سهام عادی.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
از آن جا که تغییرات محیطی بر بسیاری از وجوه سازمان اثر گذاشته، سازمان ها باید با استفاده از راهکارهای مناسب خود را به صورت پویا با تغییرات محیطی وفق دهند تا قادر به بقای خود گردند. یکی از بهترین روش ها برای مقابله با تغییرات محیطی، هدایت سازمان به سمت چابک بودن می باشد. سازمانی که به شکل چابک طراحی شده باشد دارای ساختار سازمانی منحصر به فردی است که سبب می شود سازمان در انجام فرایندها ی خود با اثربخشی بیشتری عمل کند. بر این اساس یکی از راه های چابکی سازمان ها، شکل دهی مناسب ساختار سازمانی می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر چابکی سازمان ها است که منجر به تدوین مدل مناسب نقش متغیرهای ساختاری بر تسهیل چابکی سازمان گردیده است. در پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، شاخص های عمومی ساختار سازمانی تاثیر گذار بر چابکی سازمان مورد شناسایی قرار گرفته و در ادامه نسبت به یافتن اولویت این شاخص ها و شناسایی سایر شاخص های اثر گذار اقدام گردیده است. سپس با مطالعه موردی یکی از بزرگترین شرکت های توسعه نرم افزاری در ایران میزان چابکی آن سازمان بر اساس شاخص های شناسایی شده مورد ارزیابی قرار گرفته و پیشنهاداتی برای بهبود ساختار سازمانی آن ارائه شده است. در این مقاله تلاش شده است تا شاخص های ساختار سازمانی و میزان تاثیر آن ها بر چابکی سازمان و هماهنگ سازی فرایندهای کسب و کار در تقابل با تغییرات محیطی، مورد بررسی نظری و تجربی قرار گیرد.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
rnاز آن جا که تغییرات محیطی بر بسیاری از وجوه سازمان اثر گذاشته، سازمان ها باید با استفاده از راهکارهای مناسب خود را به صورت پویا با تغییرات محیطی وفق دهند تا قادر به بقای خود شوند. یکی از بهترین روش ها برای مقابله با تغییرات محیطی، هدایت سازمان به سمت چابک بودن می باشد. سازمانی که به شکل چابک طراحی شده باشد، ساختار سازمانی منحصر به فردی دارد که سبب می شود سازمان در انجام فرایندهای خود با اثربخشی بیش تری عمل کند. بر این اساس یکی از راه های چابکی سازمان ها، شکل دهی مناسب ساختار سازمانی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ساختار سازمانی بر چابکی سازمان ها است که منجر به تدوین الگوی مناسب نقش متغیرهای ساختاری بر تسهیل چابکی سازمان شده است.rnدر پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، شاخص های عمومی ساختار سازمانی تأثیرگذار بر چابکی سازمان شناسایی و سپس در ادامه نسبت به یافتن اولویت این شاخص ها و شناسایی سایر شاخص های اثرگذار اقدام شد. آن گاه با مطالعه موردی روی یکی از بزرگ ترین شرکت های توسعه نرم افزاری در ایران، میزان چابکی آن سازمان بر اساس شاخص های شناسایی شده ارزیابی شد. در پایان نیز پیشنهاداتی برای بهبود ساختار سازمانی آن ارائه شد.rnدر این مقاله تلاش شده است تا شاخص های ساختار سازمانی و میزان تأثیر آن ها بر چابکی سازمان و هماهنگ سازی فرایندهای کسب و کار در تقابل با تغییرات محیطی، مورد بررسی نظری و تجربی قرار گیرد.rn
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
تحقیق حاضر با هدف «بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی نیروهای دانشگر شرکت ملی نفت ایران» به روش توصیفی- علی صورت گرفته است. تعداد ۹۷ نفر از کارشناسان واحدهای ستادی شرکت ملی نفت ایران از طریق روش سرشماری کامل انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رهبری تحول آفرین باس و آوالیو و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پودساکوف و همکاران(۱۹۹۰) می باشد که پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرنباخ به ترتیب ۸۹/؛ و ۷۸/. بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که بین رهبری تحول آفرین و مؤلفه های آن (ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش، ملاحظه¬گری، نفوذ آرمانی) با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون همبستگی نشان داد که تمامی مؤلفه های رهبری تحول آفرین با مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی (نوعدوستی، وجدان کاری، جوانمردی، نزاکت و آداب اجتماعی) رابطه مثبت و معناداری دارد. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که رهبری تحول آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تأثیر دارد که مؤلفه های انگیزش الهام بخش و نفوذ آرمانی بیشترین تأثیر را داشته است. کلید واژه¬ها: رهبری تحول آفرین، رفتار شهروندی سازمانی، شرکت ملی نفت ایران
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
امروزه توانمندسازی به عنوان یکی از ابزارهای سودمند ارتقای کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی میشود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان بهواسطه متغیر فرآیند مدیریت دانش از دیدگاه مدیران شرکتهای کوچک و متوسط شرق استان مازندران میباشد. جامعه آماری پژوهش، شرکتهای کوچک و متوسط شرق استان مازندران که دارای سابقه بیش از ۴۲ ماه فعالیت و شامل ۳۰۷ شرکت میباشند. در نهایت نتایج روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که در شرکتهای کوچک و متوسط شرق استان مازندران میزان تأثیر مستقیم توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان و تأثیر غیرمستقیم آن بهواسطه فرآیند مدیریت دانش معنادار میباشد؛ همچنین فرآیند مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان و توانمندسازهای مدیریت دانش بر فرآیند مدیریت دانش تأثیر مستقیم و معنادار دارند.
نتایج این پژوهش نقش فرآیند مدیریت دانش در اثرگذاری توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان شرکتهای کوچک و متوسط را نمایان میسازد.
محمد عیسی تفرشی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده
محمد عیسی تفرشی
استادیار گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس
در این مقاله تلاش شده است تا مفهوم و قلمرو ماده ۲۲۰ قانون تجارت ۱۳۱۱ با توجه به بررسی و تحلیل پیشینه تاریخی آن و نظر حقوقدانها تجزیه و تحلیل و مشخص شود.
این تحقیق نشان می دهد که منظور از واژه "شرکت ایرانی" مندرج در ماده ۲۲۰ ق.ت.، فقط شرکتهای تجاری احصا شده در قانون تجارت است که همگی شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری دارند. اطلاق و عمومیت واژه مذکور فقط در قلمرو حقوق تجارت قابل تفسیر است و شامل شرکت مدنی – اعم از اینکه به امور تجاری یا امور غیر تجاری اشتغال داشته باشد – که شرکا در تشکیل آن قصد تجزیه دارایی خود، استفاده از عنصر شخصیت حقوقی و ایجاد شخص حقوقی ندارند، نمی شود. به بیان دیگر، مطلق شرکت مدنی تابع اصول و مقررات حقوق مدنی است. بعلاوه مضاربه، شرکتهای عملی و شرکتهای تجاری ثبت نشده مشمول ماده ۲۲۰ ق.ت. نیستند.
تفسیری که از ماده ۲۲۰ ق.ت. در این مقاله ارائه شده است با اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نظام حقوق کنونی (پذیرش مشارکت مدنی در نظام بانکداری کشور طبق مقررات قانون مدنی و عدم پذیرش شخصیت حقوقی برای مطلق شرکت مدنی در قانون مالیاتهای مستقیم ۱۳۶۶) سازگار است.
ربیعا اسکینی، سیدالهام الدین شریفی آل هاشم،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۹ )
چکیده
ربیعا اسکینی
دانشیار سازمان انرژی اتمی ایران
سیدالهام الدین شریفی آل هاشم
دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه تربیت مدرس
شرکتهای می توانند دارای کلیه حقوق و امتیازاتی شوند که قانون برای اشخاص حقیقی قائل است، اما اعمال این حقوق به لحاظ اعتباری بودن شرکتها از عهده آنان خارج است و به اشخاص حقیقی (مدیران) واگذار می گردد. امروزه حدود اختیارات مدیران، بیش از آنکه حاصل نظریه های صرف حقوقی باشد، از واقعیات و مصالح اقتصادی و اجتماعی نشات گرفته است.
بدین لحاظ نظریه های وکالت و نمایندگی که در بر دارنده اختیارات محدود و رعایت تشریفات متعدد در معاملات برای مدیران بودند و با مقتضیات تجارت و مهمترین اصول آن یعنی امنیت و سرعت سازگاری نداشتند، کنار گذاشته شدند. بدین ترتیب نظریه "وحدت" یا "رکن بودن" که مفید اختیارات کامل برای مدیران در قبال اشخاص ثالث بود پا به عرصه وجود گذاشت. نظامهای حقوقی ایران و انگلیس نیز از این تحولات به دور نمانده و اختیارات کامل برای مدیران در مقابل اشخاص ثالث را پذیرفته اند. البته اختیارات کامل مدیران در اداره شرکت در رابطه شرکت با اشخاص ثالث است، اما در رابطه مدیران با شرکت، مدیران باید در چهارچوب اختیارات تعیین شده عمل کنند و در صورت تجاوز از اختیارات اعطایی در مقابل شرکت مسئول خواهند بود، اگرچه اقدام آنها در مقابل اشخاص ثالث موثر است.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
در سالهای اخیر، انتقال و تعمیم دانش سازمانی در میان کارکنان که موجب همافزایی کارکردی سازمانها میشود، از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. مدیران نیز به این موضوع بیش از پیش اقبال نشان دادهاند، از این رو پژوهش های زیادی نیز به این سمت متمایل شده است. در این پژوهش محققان با مطالعه پیشینه پژوهشها در این حوزه دریافتند که بیشتر پژوهشهای صورت گرفته بهخصوص در ایران مرتبط با موضوع تسهیم دانش در سازمانها میباشد که با رویکرد پنهانسازی دانش به این پدیده در سازمان پرداخته نشده است. به این ترتیب مسئله اصلی این پژوهش با عنوان عوامل ایجادکننده پدیده پنهانسازی دانش در سازمانهای دانشبنیان و همچنین راهکارها و همچنین پیامدهای آن شکل گرفت. از این رو شرکتهای تولید نرمافزار و متخصصان مشغول بکار در آن به عنوان جامعه مورد نظر پژوهش در نظر گرفته شد. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش نظریه دادهبنیان بوده است که بر آن اساس ۱۷ مقوله اصلی از دادههای پژوهش استخراج شد که در قالب یک مدل مفهومی در پایان ارائه شده است.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
هوش رقابتی توانایی حاصل از فرآیند سیستماتیک جمع آوری، بررسی و تحلیل اطلاعات محیطی، رقبا، مشتریان، عرضه کنندگان و روند های بازار می باشد. از طرفی کشور ایران متشکل از خرده فرهنگ های متعددی می باشد. حال سوال اصلی که مطرح می گردد این است که آیا می توان بدون بهره مندی از هوش فرهنگی و قابلیت انطباق با فرهنگ های متفاوت درصدد ارتقا هوشمندی رقباتی در محیطی متشکل از خرده فرهنگ ها باشیم؟ پژوهش حاضر بدنبال طراحی چارچوبی توسعه یافته و نظام مند در خصوص مفاهیم هوش فرهنگی و هوش رقابتی در ارتباط با هم و در شرکت های دانش بنیان ایرانی می باشد و از این طریق سعی دارد تا در گسترش مرزهای دانش موجود در این حوزه اقدام نماید. این تحقیق از نوع کاربردی با ماهیت پیمایشی می باشد. داده های مورد نیاز برای این تحقیق توسط نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند از شرکت های دانش بنیان فعال در زمینه فناوری اطلاعات در کشور ایران و بوسیله ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. همچنین از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردیده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که هوش فرهنگی سبب ارتقا صحت و دقت اطلاعات رقابتی گشته و از این طریق سبب ارتقا هوش رقابتی شرکت های دانش بنیان ایرانی می شود و بر آن موثر است.
هوش رقابتی توانایی حاصل از فرآیند سیستماتیک جمعآوری، بررسی و تحلیل اطلاعات محیطی، رقبا، مشتریان، عرضهکنندگان و روندهای بازار میباشد. از طرفی کشور ایران متشکل از خردهفرهنگهای متعددی است. (در اینجا سؤال اصلی که مطرح میشود این است که آیا میتوان بدون بهرهمندی از هوش فرهنگی و قابلیت انطباق با فرهنگهای متفاوت درصدد ارتقای هوشمندی رقابتی در محیطی متشکل از خردهفرهنگها باشیم؟)
پژوهش حاضر به دنبال طراحی چارچوبی توسعهیافته و نظاممند در خصوص مفاهیم هوش فرهنگی و هوش رقابتی در ارتباط با هم و در شرکتهای دانشبنیان ایرانی میباشد و از این طریق سعی دارد تا در گسترش مرزهای دانش موجود در این حوزه اقدام نماید. این پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت پیمایشی است. دادههای مورد نیاز برای این پژوهش بهوسیله نمونهگیری غیر تصادفی هدفمند از شرکتهای دانش بنیان فعال در زمینه فناوری اطلاعات در کشور ایران و بهوسیله ابزار پرسشنامه جمعآوری شده است. همچنین از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار اسمارت پی ال اس به منظور تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که هوش فرهنگی سبب ارتقای صحت و دقت اطلاعات رقابتی شده و از این طریق سبب ارتقای هوش رقابتی شرکتهای دانش بنیان ایرانی میشود و بر آن مؤثر است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
موتور محرک اقتصاد دانشبنیان، شرکتهاى دانشبنیان هستند که نقشی کلیدی در توسعه اقتصاد دانشمحور دارند. این شرکتها در همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی، اقتصادی و تجاریسازی نتایج پژوهش و توسعه در حوزه فناوریهای برتر نقش دارند. در متون علمی، عبارتهایی نظیر جامعه دانشی، هوشمندی، سازمانهای یادگیرنده و یا سازمانهای دانشبنیان مورد استفاده زیادی قرار گرفتهاند. به این مفهوم که سازمانها باید از راه یادگیری به صورت هوشمندانه عمل کنند. مفهومی که ما از شرکتهای دانشبنیان دنبال میکنیم براساس مبانی نظری و مرور ادبیات نشان میدهد که این مفهوم بیشتر با مفاهیم شرکتهای کوچک و متوسط، شرکتهای نوپا، صنایع با فناوری بالا، شرکتهای جدید فناوریبنیان و شرکتهای زایشی ارتباط و همپوشانی دارد.
در این پژوهش تلاش شده است تا با توجه به تعاریف ارائه شده در متون علمی و با استفاده از روش تحلیل محتوا، رویکردهای اصلی موجود در تعاریف شناسایی شده و دستهبندی مناسبی از آنها ارائه شود. براساس تحلیل محتوای تعاریف ارائه شده بهوسیله محققان مختلف و همچنین ویژگیهای ارائه شده در مطالعات گوناگون، معیارهای جدید بودن فناوری و ظهور صنایع جدید در قالب تعریف بخش و فناوری بالا یا متوسط، جوان بودن شرکتها، اندازه شرکتها، استقلال شرکتها، موضوع فعالیت شرکتها که به بهرهبرداری از دانش فنی جدید یا فناوری و تمرکز بر پژوهش و توسعه اشاره دارد و ویژگی مؤسسان، بیانگر ویژگیهای اصلی شرکتهای دانشبنیان هستند.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
کارکنان دیدگاهی کلی از میزان حمایت سازمان نسبت به خود شکل میدهند و در ازای این حمایت به اهداف سازمان و تحقق آنها توجه میکنند. همچنین توانمندسازی روانشناختی به سازمان امکان انعطافپذیری بیشتر و پاسخدهی سریع بهتغییرات را میدهد. از طرفی سازمان به کارکنانى نیازمند است که مایل به پا فراتر نهادن از الزامهای رسمى شغلی باشند .با توجه به اهمیت این عوامل در سازمانها، پژوهشحاضر به بررسی رابطه حمایت سازمانی و توانمندسازی روانشناختی بر عملکرد شغلی با توجه به نقش میانجیرفتار شهروندی سازمانی میپردازد. جامعه آماری این تحقیق، کارکنان شعبات بیمه البرز در شهر تهران است. تعداد کارکنان درمجموع ۲۷۰ نفر میباشد که از روش تصادفی ساده استفاده شده است. از این جامعه، نمونه مورد نظر از طریق فرمول کوکران، ۱۵۹ نفر به دست آمد. برای گردآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه استاندارد چیانگ و سیه (۲۰۱۲) استفاده شد. از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری برپایه نرمافزار لیزرل برای ارزیابی مدل ساختاری استفاده شد. یافتهها با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون فرضیهها نشان از آن است که رفتار شهروندی سازمانی رابطه بین حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روانشناختی با عملکرد شغلی را میانجیگری میکند و حمایت سازمانی ادراک شده بر عملکرد شغلی تأثیرگذار است، اما تأثیر آن بر رفتار شهروندی سازمانی در این پژوهش رد شد. همچنین توانمندسازی روانشناختی هم بر عملکرد شغلی و هم بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیرگذار میباشد و رفتار شهروندی سازمانی نیز بر عملکرد شغلی تأثیرگذار است.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در شرایط بهشدت رقابتی امروزی حفظ و توسعه سهم بازار نتیجه عملکرد برند است. تأمینکنندگان برای حفظ و بهبود جایگاه خود در برابر رقبای خود باید به برندسازی و مدیریت برند مبادرت ورزند. ارتقای ارزش برند بهعنوان یک مزیت رقابتی متمایز و غیر قابل تقلید مطرح است و بر نقش آن در برتری برند نسبت به برندهای رایج در بازار تأکید میشود. بنابراین بررسی عوامل اثرگذار بر عملکرد برند موضوعی پراهمیت در اجرای استراتژیهای بازاریابی به شمار میرود. در این مقاله به این سؤال اساسی پرداخته میشود که چه عواملی میتواند منجر به بهبود عملکرد برند در بازارهای صنعتی شود؟ متغیرهای تحقیق از نقطه نظر کارشناسان و اعضای مرکز خرید شرکتهای تولیدکننده لوازم خانگی شهر تهران بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که ارزش ویژه برندB۲B، مسئولیت اجتماعی و شهرت تأمینکننده، ترجیح برند و قصد تکرار خرید، اثرات مثبتی بر عملکرد برند دارند. شهرت و مسئولیت اجتماعی تأمینکننده نیز تأثیر معنادار و مثبتی بر ارزش ویژه برند B۲B دارد و همین طور روابط بین مسئولیت اجتماعی و شهرت تأمینکننده، ارزش ویژه برند و ترجیح برند، ترجیح برند و قصد تکرار خرید معنادار و مثبت بود. تأمینکنندگان داخلی میتوانند از یافتههای تحقیق بهمنظور برندسازی و مدیریت عملکرد برند خود در بازارهای صنعتی داخلی و بینالمللی استفاده کنند.
دوره ۷، شماره ۰ - ( ۱۲- )
چکیده
خرید و فروش همزمان کالاهای مشابه یا هم ارزش، اصطلاحاً آربیتراژ نامیده میشود. آربیتراژ مفهومی اقتصادی است که با تجدید ساختار در صنعت برق، وارد مطالعات بازار برق شده است. شرکت تولید کننده برق، با انجام آربیتراژ میتواند از ظرفیت واحدهای خود بهجای تولید انرژی، برای شرکت در بازار خدمات جانبی استفاده کند یا به فروش سوخت و بخار تولیدی بپردازد. آربیتراژ بین توان حقیقی و راکتیو، به معنای «خرید و فروش توأم انرژی و توان راکتیو، بهمنظور دستیابی به سود بیشتر» است. در این مقاله، با توجه به بازارهای رایج برق در دنیا، روشی برای آربیتراژ بین توان حقیقی و راکتیو ارائه شده است. مطالعه از دید بهرهبردار شبکه انجام میشود که درخصوص تخصیص ظرفیت رزرو توان راکتیو در هر ناحیه از شبکه تصمیمگیری میکند. شرکتهای تولید کننده، پیشنهاد خود را مبنی بر تخصیص ظرفیت (رزرو) توان راکتیو و قیمت آن در یک سال آینده (بهطور ساعتی)، به بازار ارائه میدهند تا بهرهبردار در این خصوص تصمیمگیری کند. مدل بازار بهصورت حوضچه توان است و عدمقطعیت در قیمت، توسط تابع توزیع نرمال مدل شده است. الگوریتم پیشنهادی بر روی یک شبکه سهشینه و همچنین شبکه استاندارد ۱۴ شینه IEEE، آزمایش شده است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
شهروندی شرکتی به وضعیت و فعالیتهای سازمانی متنوعی اشاره دارد که مربوط به الزامات وابسته به اجتماع و ذینفعان میباشد. شهروندی شرکتی دارای چهار بعد قانونی، اخلاقی، بشردوستانه و اقتصادی می-باشد. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ابعاد شهروندی شرکتی بر وفاداری مشتریان از طریق متعیرهای میانجی شهرت شرکت و ارزش ویژه برند میپردازد. جامعه آماری پژوهش مشتریان شرکت بیمه ایران می-باشد. دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوری شدند. بدین منظور با روش نمونهگیری در دسترس، ۴۰۰ پرسشنامه میان مشتریان توزیع و جمعآوری گردید. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن ۸۹/۰ به دست آمد و روایی پرسشنامه نیز از طریق تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت. آزمون فرضیههای پژوهش از طریق مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار لیزرل صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد قانونی، اخلاقی و بشردوستانه شهرونی شرکتی بر شهرت شرکت تاثیر مثبت و معناداری دارد اما بعد اقتصادی شهروندی شرکتی تاثیری بر شهرت شرکت نداشت. از طرفی دیگر شهرت شرکت بر ارزش ویژه برند و وفاداری مشتریان تاثیر مثبت و معناداری دارد. ارزش ویژه برند نیز بر وفاداری مشتریان تاثیر معناداری دارد. در نهایت تاثیر غیر مستقیم ابعاد شهروندی شرکت بر وفاداری مشتریان از طریق ارزش ویژه برند و وفاداری مشتریان مورد تایید قرار گرفت.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
دستیابی به عملکرد بالا یکی از دغدغه های مدیران شرکت ها است. شرکت های تولیدی با سرمایه گذاری در بخش تحقیق و توسعه، همواره درصدد به کارگیری نوآوری های حاصل از پژوهش ها و تأثیر آنها بر موفقیت شرکت ها در بازار هستند. توازن میان بازارگرایی و به کارگیری آن( بازارگرایی انفعالی و فعال) و تأثیر آن بر عملکرد شرکت، پرسش بسیاری از مدیران این گونه شرکت هاست. آنچه در بین بسیاری از پژوهش های مربوط به بازارگرایی، و عملکرد شرکت مغفول مانده، نقش مؤلفه های دوسوتوانی نوآوری در این رابطه است که این پژوهش در پی پرکردن این شکاف است. در این پژوهش، تأثیر بازارگرایی بر عملکرد شرکت با در نظر گرفتن متغیر میانجی دوسوتوانی نوآوری، با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار مورد استفاده به منظور گردآوری داده های این پژوهش، پرسش نامه می باشد که توسط مدیران ارشد ۷۹ شرکت تولیدی شهر صنعتی در رشت تکمیل شده است. یافته های این پژوهش نشان دادند که بازارگرایی بر دوسوتوانی نوآوری تأثیر مثبت دارد و همچنین دوسوتوانی نوآوری بر عملکرد تأثیر مثبتی دارد. همچنین نقش مستقیم بازارگرایی بر عملکرد شرکت مورد تأیید قرار نگرفت اما نقش دوسوتوانی نوآوری به عنوان متغیر میانجی تایید شد.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
یکی از مهمترین راهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی حمایت از صنایع کوچک و متوسط و ایجاد ظرفیت پایداری در آنها به منظور مواجهه با تغییرات و تهدیدات محیطی است. در علم مدیریت رسیدن به چنین هدفی در قالب مفهومی به نام تاب آوری سازمانی نمود پیدا می کند. از این رو تحقیق حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی مهمترین عوامل موثر بر تاب آوری در صنایع کوچک و متوسط، درصدد ارائه راهکارهای عملی برای مدیران و مسئولان ذی ربط بوده است . بدین منظور با ۱۰نفر از خبرگان و مدیران این صنایع مصاحبه ای انجام شد و عوامل موثر بر تاب آوری به کمک تکنیک تحلیل تم شناسایی و سپس با استفاده از روش پرسشنامه و بکارگیری تکنیک تحلیل سلسله مراتبی توسط ۱۴نفر از کارشناسان رتبه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل درون سازمانی تاثیر بیشتری نسبت به عوامل برون سازمانی بر روی تاب آوری شرکت می گذارند. در بین عوامل درون سازمانی عامل مدیریت با زیر معیار نگرش به تغییر از بالاترین اولویت برخوردار می باشد و در بین عوامل برون سازمانی نیز به ترتیب عامل تشکلها و انجمن های صنفی با زیر معیار اصلاح قوانین و عامل حمایتهای دولت با زیر معیار معافیت و تخفیف های مالیاتی رتبه های اول و دوم را به خود اختصاص دادند.
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
در دهه های اخیر، شرکت های دانش محور با تجاری سازی دستاوردهای علمی و فناورانه خود، نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها و به خصوص در جهت اقتصاد مقاومتی ایفا می نمایند. مقاله حاضر به شناسایی مهم ترین ویژگی های شرکت های دانش محور موفق ایرانی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف بنیادی، از نظر نحوه گردآوری داده ها آمیخته و از منظر روش پژوهش، تحلیل محتوا و مبتنی بر مقالات یافت شده در حوزه ویژگی های شرکت های دانش محور ایرانی تدوین شده است. در این مقاله پس از شناسایی ویژگی های استخراج شده و تحلیل شبکه ای متناسب با آن، با استفاده از روش کمی آنتروپی شانون، به تعیین ضریب اثر این ویژگی ها پرداخته شده که نتایج نشان می دهد ۱۴ ویژگی مهم تر این شرکت ها به ترتیب عبارتند از: منابع انسانی شایسته، مدیریت توانمند، توانمندی های پروژه ای و سازماندهی، استراتژی مناسب کسب و کار، مدیریت بهینه منابع مالی، توانمندی های فنی و تولید، توانمندی های بازاریابی و فروش، استراتژی مناسب فناوری، دریافت به موقع مشوق های حمایتی دولت، دریافت کمک های هدفمند از نهادهای حمایتی، شبکه سازی مناسب، استفاده مناسب از زیرساخت ها، توجه شایسته به محیط سازمانی و فعالیت های متمرکز.
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
امروزه جذب، نگهداری و ایجاد وفاداری در کارکنان ماهر امر مشکلی است و شرکتها و سازمانها برای جذب و نگهداری کارکنان خبره و با استعداد با یکدیگر رقابت میکنند. راههای مختلفی برای ایجاد وفاداری کارکنان به برند سازمان یا شرکت وجود دارد که میتوان به شهروندی شرکتی و جذابیت برند کارفرما اشاره کرد. از اینرو، پژوهش حاضر تأثیر شهروندی شرکتی بر جذابیت برند کارفرما و وفاداری به برند کافرما را بررسی میکند. جامعۀ آماری این پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران است که تعداد آنها ۳۵۰ نفر است. پس از نمونهگیری تصادفی طبقهای، ۲۱۰ پرسشنامه معتبر توزیع و جمعآوری شدند و با استفاده از بستههای نرمافزار SPSS۲۲ و LISREL۸,۸ تجزیه و تحلیل شدند. پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روایی از طریق تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و مرتبه دوم بررسی شد. فرضیههای پژوهش از طریق مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار لیزرل آزمون شدند. نتایج نشان داد که شهروندی شرکتی بر جذابیت برند کارفرما ((۹۸/۴t= ؛۴۴/۰=β) و وفاداری به برند کافرما (۵۹/۵t= ؛۵۱/۰=β) تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین جذابیت برند کارفرما بر وفاداری به برند کافرما (۱۲/۴t= ؛۳۹/۰=β) تأثیر مثبت و معناداری دارد. در انتها نیز با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهای کاربردی ارائه شدند.
دوره ۸، شماره ۲۰ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
یکی از مهمترین ابزارهای تعیین نقاط قوت، ضعف عملکرد، شناسایی فرصتها و تهدیدهای بیرونی شرکتها، رتبهبندی شرکتها است. از جمله مشکلات اساسی روشهای موجود رتبهبندی شرکتها، تأکید عمده آنها تنها بر یک شاخص اصلی نظیر فروش یا درامد و عدم جامعیت آنها است. به عبارتی دیگر، این روشها بهجای تعیین برترین شرکتها، حجیمترین و بزرگترین آنها را تعیین میکنند. این مقاله درصدد رفع مشکل فوق از طریق ارائه مدل جامع رتبهبندی شرکتها، مبتنی بر عملکردشان است. اگر چه مدل پیشنهادی، بر اساس مدل ارزیابی متوازن شرکتها (BSC) طراحی شده، ولی تفاوتهای عمدهای با آن دارد. در مدل پیشنهادی، پس از مطالعه جامع ادبیات تحقیق، جهت تبیین جامعتر عملکرد شرکتها و تعیین دقیقتر نقاط قوت و ضعف شرکتها، به جای ۴ مؤلفه مذکور در مدلهای BSC از شش مؤلفه اصلی بهره گرفته شده است. این مؤلفهها عبارتند از: مالی، فرایندهای داخلی، مشتری، توسعه و نواوری، نیروی انسانی و مدیریت. با مطالعه جامع ادبیات تحقیق، ۴۲۲ شاخص عملکردی جهت
ارزیابی و رتبهبندی استخراج شد. با توجه به تعدد شاخصها و جهت امکانپذیر کردن قضاوت نهایی
و جمعی در خصوص رتبه نهایی هر شرکت از مدل تصمیمگیری چند شاخص بهره گرفته شد. براساس دادههای بازار بورس اوراق بهادار تهران در خصوص تعدادی از شرکتهای خودروساز
عمده ایران و با بهرهگیری از تکنیک وزندهی آنتروپی شانون و تاپسیس ، مدل پیشنهادی مورد
آزمون عملی قرار گرفت و نتایج آن در انتهای مقاله ارائه شد. جامعیت مؤلفهها و شاخصهای پیشنهادی در کنار امکان بهرهگیری از مدلهای تصمیمگیری چند شاخصه، عمومیت و قابلیت
کاربرد آن در ارزیابی جامع عملکرد و رتبهبندی شرکتهای سایر صنایع کشور (غیر از صنعت خودروسازی) را نیز ممکن و میسر کرده است.
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
صاحبنظران، دوران معاصر را عصر انقلاب جهانی نوآوری دانستهاند و معتقدند امروزه نوآروی و کارآفرینی عامل اصلی ارزشآفرینی به حساب میآید. تأثیر فعالیتهای کارآفرینانۀ سازمانی در موفقیت شرکتها، محققان را به سمت عوامل سازمانی مشوق و یا جلوگیریکننده از این فعالیتها جذب کرده است. (Guth and Ginsberg ۱۹۹۰)(Guth and Ginsberg ۱۹۹۰)سازمانهای ایرانی نیز مانند سایر سازمانها در سراسر دنیا، در محیط و شرایط پیچیدهای به سر میبرند و نیاز روزافزون به نوآوری و کارآفرینی در آنها مشاهده میشود. اما آیا عوامل پیشران کارآفرینی سازمانی در شرکتهای ایرانی با عوامل شناسایی شده در سایر کشورهای جهان همخوانی دارد؟ مدیران ارشد و میانی شرکتهای بزرگ ایرانی برای پیادهسازی کارآفرینی سازمانی در شرکتهای خور با چه عواملی رو به رو هستند؟ این عوامل تا چه اندازه با عوامل موجود در ادبیات این حوزه همخوانی دارد؟ این پژوهش، ضمن انجام مصاحبههای نیمهساختار یافته با ۱۴ مدیر ارشد و میانی از ۱۰ شرکت بزرگ خصوصی ایرانی و استفاده از روش تحلیل محتوا، سعی در شناسایی عوامل اثرگذار بر پیادهسازی کارآفرینی سازمانی در شرکتهای بزرگ خصوصی ایرانی داشته است. نتایج پژوهش نشان میدهد مهمترین و زیربناییترین مانع برون سازمانی در این راستا عدم وجود برنامۀ جامع توسعۀ صنعت در کشور میباشد. همچنین در خصوص عوامل درون سازمانی، اصلیترین عامل متمایزکنندۀ شرکتهای مورد مطالعه در این پژوهش با سایر پژوهشهای موجود در ادبیات، عامل «استقلال مدیریت از مالک و کارآفرین» میباشد که شاید بتوان آن را مهمترین یافتۀ این تحقیق دانست.