جستجو در مقالات منتشر شده


۸۱ نتیجه برای گروه


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش بررسی رفتار پرسشهای چندگانه در زبان فارسی با توجه به اثر تفوق است. با توجه به اینکه این تحقیق و تحلیل پیشنهادی، بر اساس رویکرد برنامه کمینه‌گرا (چامسکی، ۱۹۹۵، a۲۰۰۰، b۲۰۰۱) می‌باشد، این مقاله به نقد و بررسی برخی از مطالعات پیشین درباره‌ی حرکت پرسشواژه استفهامی در پرسش‌های چندگانه زبان فارسی  و اثر تفوق بر این نوع حرکت میپردازد. برخلاف نظر بوشکوویچ (۱۹۹۹) مبنی بر این که زبانهای کانونی اثر تفوق را نشان نمیدهند، تحقیقات نشان می‌دهد که پرسش‌های چندگانه در زبان فارسی که یک زبان کانونی است، اثر تفوق را نشان میدهد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها، از روش توصیف داده‌ها بر اساس برنامه کمینه‌گرا و از منظر حرکت پرسشواژه و اثر تفوق بر این جابجایی استفاده‌شده است. نتایج نشان می‌دهد برخلاف توضیح‌های ارائه شده در تحقیقات پیشین (مانند کهنمویی‌پور، ۲۰۰۱) که در تبیین  می­دهد قرار گرفتن عنصراستفهامی (پرسشواژه) در جایگاه تاکیدی ناکامند و برخی ساخت‌های پرسشواژی چندگانه را مصداق نقض تفوق نمی‌کنند، می‌توان برای حل این مسئله، یک مجوز نحوی برای نقض تفوق در زبان فارسی  را متصور شد.
 

دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

سببی‌ها جزء جهانی‌های ذهن هستند و همواره در همه زبان‌ها خود را نمایان می سازند. با توجه به اصل نسبیت زبان، واقعیت‌های زبانی بر واقعیت‌های جهان خارج منطبق نیستند و این عدم‌تطابق هم در عرصه واژگان و هم در دستور زبان‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. با توجه به تفاوت‌های ساختاری زبان‌های روسی و فارسی، امکانات زبانی برای بیان سببی‌ها در دو زبان متفاوت است. بدین علت تداخل زبان مادری می‌تواند باعث ایجاد مشکلاتی در یادگیری و بروز خطا‌های زبانی مربوط به بیان سببی‌ها از طرف زبان‌آموزان باشد. با استناد به یافته‌‌های زبان‌شناسی مقابله‌ای می‌توان با مقایسه زبان‌ها خطا‌های محتمل را پیش‌بینی و برای ممانعت از وقوع آن‌ها برنامه‌های صحیح آموزشی را تدوین کرد. مقاله حاضر خطا‌های ایجاد‌شده مربوط به بیان سببی‌ها را در گروه‌واژه‌‌های پایدار با حرف اضافه «от» و دلایل ایجاد تداخل زبانی و خطا‌های ترجمه‌ای را مورد بررسی قرار می‌دهد.

دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

مقاله حاضر به بررسی ساختهای کنایی در گویش هورامی میپردازد. گویش هورامی در ساختهای گذشته ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره میگیرد. این گویش علاوه بر استفاده از سازکار مضاعفسازی واژهبست ، برای نشان‌دادن الگوی حالت کنایی از سازکار دیگری نیز بهره میگیرد که منحصر به این گویش است و در سایر گویشهای کردی دیده نمیشود. در ساختهای برآمده از سازکار دوم بیان الگوی کنایی، سازه‌ها‌ی فاعل و مفعول مستقیم به ترتیب دستخوش فرایندهای تأکید و مبتداسازی می‌شوند؛ بدین ترتیب این ساختها نسبت به ساخت‌هایی که از سازکار مضاعفسازی واژه‌بست بهره می‌گیرند، خوانش معنایی نشاندارتری دارند. ترتیب سازه‌های به‌کار رفته در ساخت‌های کنایی نشاندار همواره ثابت است؛ سازه مفعول مستقیم در موضع آغازین این ساختها ظاهر میشود، در جایگاه بعدی سازه فاعل که همواره میزبان تکواژ حالت نمای غیرفاعلی است قرار می‌گیرد و در پایان جایگاه پایانی جمله را فعل گذشته ساده از آن خود می‌کند. پژوهش حاضر دو هدف عمده را در دستور کار خود دارد: نخست بررسی و توصیف ساختهای کنایی بینشان و نشان‌دار در گویش هورامی و بیان ویژگیهای بنیادین هریک از آنها و دوم تلاش برای ارائه تبیین نحوی از مراحل فرایند اشتقاق نحوی ساختهای کنایی نشاندار بر پایه مفاهیم نظری برنامه کمینهگرا. تبیین نحوی ارائه‌شده در این مقاله از مفاهیم جدید مطرح‌شده در چارچوب برنامه کمینهگرا بهره می‌گیرند؛ نظیر فرضیه گروه متممساز گسسته و فرافکن‌های بیشینه تأکید و مبتدا .

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

روش‌ها و ابزار ارزیابی عملکرد همواره یکی از مباحث مهم در پژوهش‌های سازمانی و دانشگاهی است. مطالعه پژوهش‌های انجام شده در حوزه ارزیابی عملکرد گروه‌ها نشان می‌دهد که یکی از مشکلات ارزیابی عملکرد گروه‌های کاری چگونگی برخورد با ارزیابی عملکرد گروه و ارزیابی عملکرد افراد است. یک سیستم ارزیابی عملکرد در صورتی کامل و جامع خواهد بود که علاوه بر اینکه عملکرد را در سطوح گوناگون (فرد و گروه) مورد توجه قرار می‌دهد، ارتباط و وابستگی این سطوح را نیز مد نظر قرار دهد. سیستم‌های ارزیابی عملکرد موجود به‌طور عمده قادر نیستند تأثیر سطوح مختلف را بر یکدیگر مورد توجه قرار دهند. در این پژوهش تلاش می‌شود تا با استفاده از رویکرد تحلیل‌پوششی‌داده‌ها عملکرد به‌عنوان پدیده‌ای چندسطحی مورد توجه قرار گیرد و امر ارزیابی عملکرد با توجه به این مهم انجام شود. برای این منظور پس از معرفی تحلیل ‌پوششی‌داده‌های چند سطحی نتایج حاصل از اجرای مدل برای ارزیابی عملکرد گروه‌های کاری یکی از سازمان‌های دولتی ایران مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از اجرای مدل نشان می‌دهد که تحلیل ‌پوششی‌داده‌های چندسطحی مدلی مناسب برای ارزیابی کارایی گروه‌های کاری و اعضای آن‌ها به‌صورت همزمان می‌باشد.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

موضوع این مقاله، تحلیل نگرش گروه های سیاسی درون حاکمیت به نقش مردم در نظام سیاسی است. سؤال تحقیق عبارت است از: فرهنگ سیاسی گروههای سیاسی حاکم چگونه است؟ استدالال نظری تحقیق ناظر بر نظریههای فرهنگ سیاسی است. فرضیههای این مقاله با روشهای کمّی و کیفی آزمون شدهاند. نتایج تجربی موجود دلالت بر آن دارد نگرش سیاسی گروههای سیاسی از دوره اول انتخابات ریاست جمهوری تا انتخابات دوره نهم از نگرشی تکلیفگرا به نگرش حق گرایانه تغییر یافته اند. این تغییر نگرش از دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری به بعد کاملاً محسوس است.

دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

 این پژوهش به ضمایر بازیافتی در زبان فارسی می پردازد. هدف از این تحقیق، توصیف نحوی ضمایر بازیافتی زبان فارسی در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی است. جایگاه های حضور ضمیر بازیافتی، عامل «حرکت» در فرایند شکل گیری ضمایر بازیافتی و علت دستوری یا غیردستوری بودن حضور ضمایر بازیافتی، موضوعات عمده بررسی شده در این تحقیق هستند. در این تحقیق مشخص شد ضمایر بازیافتی در زبان فارسی مشتق در پایه هستند و حضورشان در جایگاه هایی خاص اجباری است.

دوره ۳، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده

بسیاری از واژه­های رایج در زبان فارسی امروز در طول تاریخ دستخوش تحولاتی بوده است. برخی از این تحولات مربوط به فارسی میانه است و برخی دیگر تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد در فارسی دری روی داده است و اثری از کاربرد آن در فارسی میانه دیده نمی­شود. از جمله این تحولات، دگرگونیهایی است که در پسوند «__َ  نده» روی داده است. حذف g پایانی آن در دوره رشد و تکوین زبان فارسی از جمله این تبدیلات است؛ ضمن آنکه تحولاتی نیز در گروه nd موجود در این پسوند روی داده است. این تحولات، خاصِ این واژه نیست، بلکه واژه­های دیگری را با هویت دستوری متفاوت همان گونه که در بخشهای مختلف مقاله حاضر می­بینیم شامل می­شود. این مقاله به تحولات پسوند «__َ نده» در فارسی دوره رشد و و تکوین می­پردازد.

 

دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

نوشتار پیش رو برآمده از پژوهشیدرباره دوره انتقال قدرت ازسلسله قاجار به دولت مدرن پهلوی است. این پژوهش برخلاف رویکردهای مبتنی بر تاریخ سنتی،با تکیه بر تحلیل گفتمان فوکویی و ادبیات پسااستعماری، خوانشی دیگرگون از شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران به دست می دهد. مقاله نشان می دهد شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران تجسّد عینی و راهبردی گفتمان تجدّد آمرانه است. این متن در واکاویصورت بندیتجدّد آمرانه،اعمالِ گفتمانی شکل دهنده مقولات مقوّم صورت بندیگفتمان تجدّد آمرانه را شناسایی کرده و به تحلیل گفتمانِ انتقادینشریه های دوره انتقال قدرت از قاجار به پهلوی- کاوه، ایرانشهر، نامه فرنگستان، آینده و مرد آزاد- پرداخته است. مقولات برآمده از این تحلیل گفتمان شامل مفاهیم اساسی «تلقی از خود و دیگری، پرسش از انحطاط و عقب ماندگی»، «اخذ تمدن از غرب»، «جدایی دین از سیاست و عرصه عمومی»، «نخبه گرایی»، «ضرورت دولت مقتدر و آمر» و «ناسیونالیسم» است. روشنفکران دوره انتقال قدرت به مثابه گروه هایمرجع گفتمان تجدّد آمرانه و نیز اثرگذارترین گروه استراتژیک این دوره در شکل گیری نهادی و گفتمانی نخستین دولت مدرن در ایران نقش برجسته ای داشته اند که تمرکز این متن واکاویتأثیر گفتمانی آن هاست.  

دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

در زبان فارسی، درون حوزه کسره اضافه، گاه عنصری به نام اسم ملکی به عنوان گروه نحوی حامل نقش معنایی مالک حضور دارد که به دلیل بازبینی مشخصه، جابه جا می شود و به حوزه بالاتر می رود. در تحلیل های زبان شناختی آراء مختلفی از بودن یا نبودن حرکت عنصر ملکی ارائه شده است. در این مقاله می کوشیم با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایند یاد شده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامه کمینه گرا تبیین کنیم و تحلیلی همگون و متفاوت از انگیزه حرکت و جابه جایی این سازه ارائه دهیم. در این مقاله در تقابل با تحلیل قمشی (۱۹۹۷) و به پیروی از تحلیل ریتر (۱۹۹۱ و ۱۹۹۲) محل ترکیب اسم ملکی را مشخص گر گروه اسمی کوچک قرار می دهیم و سپس برای بازبینی مشخصه «+معرفه»، آن را به جایگاه مشخص­گر گروه تعریف ارتقاء می دهیم. بدین ترتیب به لحاظ رده­شناختی، زبان فارسی جزو زبان هایی قرار می گیرد که ساخت ملکی معرف مانند دارند.  

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

در این پژوهش مقوله دستوری «قمر» بررسی شده است که توسط تالمی در پژوهش های معناشناختی و رده شناسی اش معرفی شده است. او قمر را مقوله دستوری بسته ای می داند که شامل هر سازه ای غیر از متمم اسمی یا گروه حرف اضافه ای همراه فعل می شود که با ریشه فعل رابطه خواهری داشته باشد در این نوشتار نمودهای صوری این مقوله در زبان فارسی و مقولات معنایی که توسط آن بیان می شوند را بررسی کرده ایم. نمود اصلی قمر در زبان فارسی در دوره های پیشین در افعال پیشوندی است؛ اما در دوره کنونی برخی از عناصر فعل یار در افعال مرکب نقش قمر را ایفا می کنند. بنابراین در این مقوله نوعی واژگانی شدن در حال انجام است. همچنین مشخص کرده ایم که زبان فارسی از نظر تقسیم بندی تالمی (قمرـ محور و فعل ـ محور) می تواند در هر دو دسته واقع شود، چرا که در برخی موارد با خصوصیات زبان های قمر ـ محور سازگاری دارد و در برخی موارد با ویژگی های زبان های فعل ـ محور. بنابراین بهتر است این تقسیم بندی دوگانه، جای خود را به یک پیوستار بدهد که زبان های دنیا می توانند در آن جای گیرند و حتی در حال حرکت به یکی از دو سوی پیوستار باشند. گفتنی است اسلوبین به این تقسیم بندی تالمی دسته سومی نیز اضافه کرده است که با ویژگی های زبان فارسی سازگار نیست.

دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

برجسته‌سازی از طریق ساخت و کارکرد هنری قید و گروه‌های قیدی یکی از تمهیدات تبدیل زبان روزمره به زبان ادبی در اشعار شاملو است. بسامد گونه‌های مختلف، ساختهای گوناگون و نقشی که گروه‌های قیدی در ایجاد موسیقی و صور خیال و توصیف و فضاسازی در اشعار شاملو دارد، حاکی از این است که او به این مقوله زبانی توجه خاصی داشته و از آن به عنوان یکی از عوامل برجسته‌سازی و آفرینش زیبایی در اشعار خود بهره برده است.
شاملو از دو جنبه‌ صوری و محتوایی گروه‌های قیدی در برجسته‌سازی اشعارش بهره برده است. ساختهای چندباره و پیوسته گروه‌های قیدی که از «هسته+ پیرو توضیحی» تشکیل شده است و شیوه جایگزین کردن آنها در محور همنشینی زبان و استفاده از آنها در ایجاد گونه‌های مختلف موسیقی، مهمترین کارکرد‌ جنبه‌های صوری و ساخت تصاویر و صورتهای خیالی ابتکاری از قبیل تشخیص، آشنایی‌زدایی در تشخیصهای مبتذل و عادی‌شده، تعلیل در تشخیص، تشبیه، نماد سازی و متناقض‌نمایی و غیره کارکرد جنبه محتوایی گروه‌های قیدی در برجسته‌سازی اشعار شاملو به شمار می‌آید.
 
 

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

متخصصان درامر یادگیری زبان تکنیک‌های مختلفی را جهت آموزش واژه، به‌عنوان یکی از پایه‌های مهم فرآیند آموزش زبان معرفی کرده‌اند؛ یکی از آن‌ها ارائه واژه‌ها در گروه‌واژه‌های دارای ارتباط معنایی و یا فاقد ارتباط معنایی می‌باشد. این تحقیق بر آن است تا بررسی کند آیا در یادگیری واژه از طریق دو تکنیک گروه‌واژه‌‌های متضاد و گروه‌واژه‌های فاقد ارتباط معنایی، تفاوت معناداری بین فراگیران ایرانی‌ زبان انگلیسی با سطوح مهارت زبانی متفاوت (سطح مهارت زبانی بالا و پایین) و با جنسیت‌های متفاوت (مؤنث و مذکر) وجود دارد؟ بدین منظور ۱۲۰ دانش‌آموز(۶۰ مذکر و ۶۰ مؤنث) در دو آزمون اطلاعات واژه‌ای و معنی واژه‌ها شرکت کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده‌های مرتبط با این تحقیق، «تجزیه واریانس دوسویه» به‌ کار ‌گرفته شد. نتایج نشان داد که شرکت‌کنندگان در گروه‌واژه‌‌های فاقد ارتباط معنایی، عملکرد بهتری نسبت به همتا‌‌‌‌یان خود در گروه‌واژه‌‌های متضاد داشتند و همچنین در هر گروه، شرکت‌کنندگان با سطح مهارت زبانی بالا، نمره بهتری نسبت به همتایان خود در سطح مهارت زبانی پایین کسب کردند. نتایج این تحقیق بیانگر این امربود که شرکت‌کنندگان مؤنث در تمامی گروه‌ها، عملکرد بهتری نسبت به همتایان مذکرشان نشان دادند. هدف از انجام این پژوهش یافتن این امر است که از میان دو تکنیک ذکرشده برای آموزش واژه، کدام‌یک می‌تواند روش مناسب‌تری برای آموزش واژه به فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با دو سطح مهارت زبانی متفاوت و دو جنسیت مختلف می‌باشد.

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از جنبه‌های مهم آموزش زبان‌های خارجی توجه به تفاوت‌های زبانی و تأثیر آن‌ها در فرآیند یادگیری است. شمار اشیا جزء پدیده‌های عام زبانی است که در زبان‌های مختلف به اشکال مختلف نشان داده می‌شود. امکانات زبان‌های روسی و فارسی در بیان شمار اشیا، به‌ویژه در سطح صرفی- نحوی کاملاً متفاوت است و به همین دلیل یادگیری و کاربرد صحیح «گروه‌واژه‌های عدد و معدود» (عدد+ اسم/ عدد+ صفت+ اسم) در حالت فاعلی و مفعولی در زبان روسی، یکی از مسائل دشوار مربوط به یادگیری این زبان برای فراگیران ایرانی است. تغییر ساخت‌های مورد اشاره زبان روسی با توجه به ملاک‌هایی مانند حالت دستوری، نوع عدد، جنس معدود، جاندار یا بی‌جان بودن آن از مقولاتی هستند که این ساخت‌ها را در تقابل با یک ساخت واحد در زبان فارسی قرار می‌دهد. هدف این پژوهش مقایسه ساخت‌های ذکر‌شده در دو زبان روسی و فارسی و بررسی علل بروز خطاهای یادگیری روسی‌آموزانِ فارسی‌زبان و تحلیل آن‌ها با هدف رفع مشکلات آموزشی زبان‌آموزان ایرانی است.

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

نحوه شکل‌گیری اصطلاحات در زبان، یکی از مواردی است که در تحلیل‌های نحوی می‌توان به آن استناد نمود. از جمله این موارد می‌توان به ردفورد (۱۹۹۷ & ۲۰۱۴) اشاره کرد که وی با اشاره به نحوه شکل‌گیری اصطلاحات در زبان انگلیسی، فرض فاعل درون گروه فعلی را در قالب برنامه کمینه‌گرا تبیین نموده است. این پژوهش که به تحلیل اصطلاحات زبان فارسی اختصاص یافته است، نشان می‌دهد که اصطلاحی‌شدن در زبان فارسی فرضیه فاعل درون گروه فعلی را تقویت می‌کند. این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که روند شکل‌گیری ساختار گروه بیشینه در زبان فارسی منطبق بر قاعده ادغام در برنامه کمینه‌گرا و از پایین به بالا می‌باشد. این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که اصطلاحی‌شدن در زبان فارسی در سطوح فعل تیره، گروه زمان و ساختارهای متنی شکل می‌گیرد. علاوه بر این، تحلیل ارائه‌شده در این جستار نشان می‌دهد که اصطلاحی‌شدن در سطوح متعدد، قبل و بعد از انجام فرآیندهایی نظیر قلب نحوی و مبتدا‌سازی صورت می‌گیرد.

دوره ۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف این تحقیق، بررسی وضعیت مقالات دوماهنامه جستارهای زبانی است. روش پژوهش، تحلیل استنادی است و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آمار توصیفی و نرم­افزار اکسل ۲۰۱۰ استفاده کردیم. بررسی‌ها نشان داد‌ه‌اند که در سال‌های مورد نظر (۲۱ شماره)، درمجموع ۲۱۳ مقاله منتشر شده است. ۱۶۲ مقاله به‌صورت گروهی و بقیه به‌شکل فردی ارائه شده‌اند. مجموع کل استنادات ۵۰۹۲ و میانگین استناد برای هر مقاله و هر شماره، به‌ترتیب ۹۰/۳۲ و ۴۷/۲۴۲ استناد است. کتاب‌ها با ۳۱۱۲ استناد و مقالات نشریات با ۱۲۵۸ استناد، بالاتر از سایر منابع قرار گرفتند. ازبین کتب استناد‌شده، ۶۶/۸۷ درصد به‌صورت فردی و بقیه به‌شکل گروهی هستند. همچنین، دربین مجلات استنادشده، ۴۱/۶۰ درصد به‌شکل فردی و بقیه به‌صورت گروهی ارائه شده‌اند. دربین منابع استنادشدۀ فارسی و عربی، ۴۵/۷۹ درصد از کتب تألیفی و ۵۴/۲۰ درصد ترجمه هستند. درمورد مجلات نیز ۴۹/۹۷ درصد (۵۰۶ مورد) از مقالات مجلات فارسی و عربی تألیفی و ۵۰/۲ درصد (۱۳ مورد) ترجمه هستند. پراستنادترین نویسنده و مترجم، به‌ترتیب «حمیدرضا شعیری» با ۴۴ و «فرزانه طاهری» با ۱۰ استناد هستند. پراستنادترین کتاب فارسی تجزیه و تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمان با ۱۳ استناد است. پراستنادترین مجلات فارسی و لاتین، نشریه جستارهای زبانی و Language، به‌ترتیب با ۷۶ و ۲۹ استناد هستند. همچنین نیم‌عمر منابع فارسی ۱۱ سال و نیم‌عمر منابع اطلاعاتی لاتین ۱۷ سال است.

دوره ۶، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

  مقاله حاضر در چارچوب نظریه ایکس تیره۲ به بررسی تغییرات نحوی در ترجمه قرآن کریم از زبان عربی به زبان فارسی پرداخته و متن مبدأ و متون مقصد را با یکدیگر مقایسه کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نوع گروه‌های نحوی در متن قرآن کریم و بررسی نوع و میزان تغییرات این گروه‌ها در روند ترجمه و مقایسه متن عربی و دو ترجمه فارسی آن است. در این مطالعه، بررسی علمی و کاربرد گروه‌های نحوی در فرآیند ترجمه عبارت است از: مقایسه کاربرد گروه‌های محتوایی۳ اسمی و فعلی، مقایسه کاربرد گروه‌های نقشی۴ تصریف، متمم‌نما و حرف تعریف در متن مبدأ و دو متن ترجمه آن به فارسی. از‌این‌رو ساخت‌های نحوی دو زبان با یکدیگر، مقایسه و تفاوت‌های ساختاری آن‌ها مشخص می‌گردد و آنچه در این مطالعه مورد نظر است، بررسی پیکره‌ای قرآن، شناسایی مقوله‌ها و تعیین نوع تغییر و تبدیل آن‌ها به یکدیگر در ترجمه‌های فارسی آن‌ها است تا چگونگی نوع و میزان تغییرات دستوری یا تغییرات معنایی در مسیر ترجمه قرآن به زبان فارسی مشخص شود.

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

        هدف از انجام این پژوهش بررسی این موضوع است  که در زبان فارسی و در قالب برنامه‌ی کمینه‌گرا، کدامیک از مدل‌های گروه اسمی و گروه حرف تعریف توصیف دقیق‌تری از روابط هسته و وابسته ارائه می‌دهد. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. این کار با استفاده از منابع انگلیسی و مقایسه آن با زبان فارسی انجام شده است. داده‌های فارسی را با استفاده از شم زبانی بدست آورده و نمونه‌هایی انتخاب شده‌اند که بتوان تفاوت بین دو مدل را در آنها نشان داد. در این تحقیق دو الگو، یکی به صورت طرح سنتی که در آن اسم هسته‌ی گروه اسمی فرض می‌شود و دیگری الگوی حرف تعریف که گروه اسمی را متمم حرف تعریف درنظر می‌گیرد، مورد استفاده واقع شده است. بر این اساس، عبارت‌های اسمی درقالب نمودارهای درختی ترسیم شده‌اند. و با مقایسه آنها در دو قالب گروه حرف تعریف و گروه اسمی مشاهده شد، که الگوی گروه حرف تعریف قادر به توصیف و بازنمایی دقیق‌تر عبارت‌های اسمی است، و در ترسیم روابط ساختاری جمله می‌تواند جایگزین مدل گروه اسمی شود

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

در زبان فارسی، برخی از قیدها که غالباً با عنوان افزوده اجباری از آن‌ها یاد شده است، کانون توجه شماری از زبان­شناسان بوده است. در تحلیل­های یادشده، بی­آنکه تبیینی فراگیر در مورد جایگاه نحوی قیدهای گوناگون ارائه شود، قیدها تنها در دو گروه افزوده اختیاری و افزوده اجباری بررسی می­گردد. در این میان، مقاله حاضر می­کوشد تا در قالب دستور کمینه­گرابه این پرسش پاسخ دهد که فصل ممیز قیدهای اجباری و غیر اجباری کدام است و جایگاه ساختاری قیدهایی که در تحلیل­های پیشین با نام افزوده اجباری مورد بررسی قرار گرفته شده است کجاست. در تحلیل حاضر، علاوه بر وجود مشخصه [umanner] بر روی فعل، مشخصه واژگانی [+manner] برای قید اجباری پیشنهاد می­شود . همچنین استدلال می­شود که این دسته از قیدها، بر خلاف سایر قیدها، جایگاه مشخص­گر فرافکن نقشی خاصی را اشغال نمی­کنند و تولید پایه آن‌ها در جایگاه مشخص­گر گروه فعلی بزرگ صورت می­پذیرد.  

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

عدم قطعیت، جزء جداناشدنی و اجتناب‌ناپذیر پروژه‌ها است. وجود ریسک و عدم قطعیت در پروژه‌ها موجب کاهش دقت در تخمین مناسب اهداف شده و باعث کاهش کارایی پروژه‌ها می‌شود. در این راستا دستیابی به ابزاری که دست به ارزیابی سطح ریسک پروژه زده و به تبع آن میزان انحراف واقعی را برآورد کند، بسیار ضروری است. بنابراین، نیاز به شناخت و مدیریت ریسک در پروژه، کاملاً روشن است. یکی از مشکلات مدیران پروژه‌ها، شناسایی و نحوه برخورد با ریسک‌ها در پروژه می‌باشد. شناسایی و اولویت‌بندی ریسک، به دلیل وجود محدودیت در پروژه‌ها مسئله‌ای مهم در مدیریت ریسک است که برای مدیریت موفق ریسک‌، لازم است صورت بپذیرد. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی مبتنی بر روش‌ تصمیم‌گیری چند معیاره بهترین- بدترین که به عنوان یکی از تکنیک‌های نوین تصمیم‌گیری چند معیاره مطرح است، به منظور اولویت‌بندی ریسک‌های پروژه و هم‌چنین رویکرد ساختار شکست ریسک که فرآیند شناسایی ریسک را ساختارمند نموده و فاز شناسایی را از منظر پوشش دهی ویژگی‌ها و مشخصه‌های پروژه افزایش می‌دهد، می‌باشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از رویکرد ساختار شکست ریسک و بهره‌گیری از مدل‌های شناخته‌شده این حوزه، شاخص‌های ارزیابی ریسک‌های مرتبط با پروژه در قالب یک مطالعه موردی در پروژه سیکاس پارک گروه پیشگامان کویر یزد استخراج شد، سپس با بهره‌گیری از روش بهترین- بدترین و نظرات خبرگان ارزیابی و اولویت‌بندی شدند و در نهایت ریسک‌های مرتبط با هر یک از شاخص‌های اولویت دار استخراج‌شده و راهکارهایی به منظور مدیریت آن‌ها ارائه گردید.

دوره ۷، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

طی بازدیدهای به­عمل آمده در سال ۱۳۹۵ از فضای سبز شهری بندرعباس، علایمی نظیر بیماری­های فیتوپلاسمایی شامل جارویی شدن، توقف رشد و کوچک شدن برگ­ها در برخی از گیاهان
پیچک­ Convovulus glomeratus مشاهده شد. به­همین منظور، پژوهش حاضر جهت مشخص شدن فیتوپلاسمای همراه بیماری و شناسایی ناقل آن انجام شد. از نمونه­ها DNA کل استخراج گردید و جهت بررسی آلودگی فیتوپلاسمایی آن­ها، از روش PCR و جفت آغازگرهای عمومی P۱/P۷ (دور اول) و آغازگرهای آشیانه­ای R۱۶F۲n/R۱۶R۲ (دور دوم) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل فیلوژنتیک و RFLP مجازی از توالی ژن ۱۶S rRNA نشان داد که فیتوپلاسمای مرتبط با بیماری جاروک Convolvulus glomeratus (CgWB) متعلق به یک گونه از 'Candidatus Phytoplasma phoenicium' می­باشد. هم­چنین نتایج نشان داد که زنجرک Orosius albicinctus (Distant) می­تواند با موفقیت فیتوپلاسما را به گیاهان سالم منتقل نماید. در نتیجه این زنجرک به­عنوان ناقل بیماری شناخته شد. براساس اطلاعات حاضر، این اولین گزارش از وجود استرینی از فیتوپلاسمایCandidatus Phytoplasma phoenicium’ از زیرگروه ۱۶SrIX-J روی پیچک و ناقل آن از ایران می­باشد.
 

صفحه ۱ از ۵    
اولین
قبلی
۱