استادیار دانشکده حقوق دانشگاه قم، قم، ایران
چکیده: (6594 مشاهده)
چکیده
علت، رکن قیاس (یا همان تمثیل منطقی) است. ارزش معرفتی قیاس نزد منطقیان، فقیهان و حقوقدان برحسب شناخت یا عدم شناخت علت متغیر است، به گونهای که در صورت شناخت آن، کمتر مخالفتی با اعتبار قیاس به مثابه روش تفسیر و تحلیل فقهی یا حقوقی صورت میگیرد. از همین رو فقیهان مسلمان بسیار کوشیدهاند تا طُرقی اطمینانآور برای کشف علت شناسایی کنند. دلالت نص، تنقیح مناط، استقرا و مذاق شرع از جمله این راهها به شمار میروند. نظام حقوقی کامنلا نیز که در میان سیستمهای حقوقی بیشترین وابستگی را به قیاس دارد، صِرف شباهت را برای توسل به قیاس کافی ندانسته، شناخت علت را ضروری میداند، لکن سازوکار مشخصی برای کشف آن عرضه نکرده است. بله از خلال آرای قضاییِ مبتنی بر قیاس کم و بیش به تکنیکهایی که بیشباهت به تکنیکهای فقه اسلامی نیست، میتوان برخورد. از این مطالعه برمیآید که اولاً) نقش تفسیری قیاس در همه سیستمهای شرعی یا عرفی را ـ فیالجمله ـ نمیتوان انکارکرد؛ ثانیاً) دغدغههای مشترکی میان فقه اسلامی و کامنلا برای تمهید یک استدلال قیاسی معتبر وجود دارد؛ و ثالثاً) فقیهان امامیه نیز برخلاف دکترین خود در عمل گاه به قیاسهای مستنبطالعله دست یازیدهاند.
دریافت: 1389/11/18 | پذیرش: 1390/4/4 | انتشار: 1390/6/30